“سایههای شکارشده” در فرهنگ و تاریخ ایران
همین که نفر پنجم نشست، راننده بدون زدن راهنما، راه افتاد اما کسی چیزی نگفت. کمی جلوتر، رانندههای دیگر بدون این که راهنما بزنند، راه او را بستند و رانندهی ما چند سخنِ ناشایست به آنها انداخت. به همین بهانه…